( بسـم
اللّه )
سلام نازنینم سلام زندگیم
سلام هست
و نیست یک عاشق سلام ندا خانمم.امروز
رفتم اداره اینقدر دلم بی تابی کرد برات تا زود برگشتم.ماه بانوی گلم تاج سرم
ببخشید اگرعاشقت خودمونی مینویسه خیلی چند روزه دلتنگتم اگر بدون غرور بگم شایدت
بدت بیاد گلم اما کلی اشک ریختم نازنینم دل تنگم حتی برای سرزنش هات خانمم واسه یه
عاشق هیچی محبوب بد نمیشه خانم نداهمیشه
چشم به راهتم خانمم تا زنده ام جای خالیت
توی خانه و قلبم را به کسی نمیدم یادت میاد ان وقت ها میگفتم به پای عشقت
میشینم میخندیدی و من چیزی نداشتم که
بتونم حرفم را ثابت کنم میگفتم گذر زمان فقط میتونه ثابت کن عشقم را و حالامیگم
خانمم خیلی سخت گذشت این همه سال که تنها
بودم اما بدان تا مرگم دلم زندگیم مال
خودت است همیشه به خدا میگم خدایا حرمت خانه و تنم را حفظ کن تا دست های پاک و
نازنین گلم میخوام فقط مال خودش باشم با وجود اینکه میدانم توی این دنیا سراغم
نمیاد اما گلم هر وقت که بیایی میبینی
زندگی مال خودت است توی این خونه توی تمام اتاق ها عکس نازنین خودت استهمه چی مال
خودت است غریبه نیستی توی این خانه اینقدر صدا زدم اسمت را که تمام دیوارهای این
خانه میشناسند تو را نخواستم کسی بیاد که
مجبور شم عکس تو را از دیوارها جدا کنم نخواستم کسی بیاد که مجبور شوم شب عکس
نازنینت را بغل نکنم بخوابم ندا عزیزم بخدا من اونی نیستم که تو فکر میکنی عشقم
عشقی نبود که تو فکر میکردی خیلی ادم ها توی این سال ها امدند اما هر کس امد و دید
این خانه صاحب دارهاین مردعاشقه خودش رفت و دیگر نیامد . گل من
یک وقت فکر نکنی چون اینجا منزل یک ادم مجرده برای شما نا امنه نازنینم به ناز
چشمات که تمام زندگیمه توی این زندگی کسی
به سرور این خانه نگاه چپ نمیکنه مردی که
این سالها در اوج روزهای جوانی دیو شهوت
را خفه کرد واسه حرمت عشقش کور بشه اگر به شما نگاه محترمانه کنه خانمم همه این سالها تنها ماندم که اگر روزی
حتی برای ساعتی پا روی چشمم گذاشتی آمدی بدانی همه چیز متعلق به خودت است خدا میداند
فقط به همین خاطر ازدواج نکردم میدانم باور نمیکنی .نازنینم خانمم یه بار اون اول
اولا یدفعه از زبانم در رفت گفتم خانمی
ندا فدای تو همه زندگی داود یکبار تو هم به من گفتی آقام خدا میدونه تمام
این سالها با شیرینی همین یک کلامت زنده بودم یک بار هم فقط یک بار وقتی گفتم خیلی
ناراحتم بهم گفتی قصه نخور همه چی درست میشه همه زندگی عاشقت همه جوانی این مرد
فدای همین دو کلامت گرچه فقط یکبار بود و باقی صحبت های ما همه اش سرزنش و نکوهش
بود اما شیرینی این دو کلام کافی بود که بشی
بود و نبود یک مرد خانمم نازنینم تا ابد
چشم به راهتم اما اگر نیامدی هم عیبی نیست دلم میخواد ان دنیا خدا شاهد باشه به
این وفاداری شاید دنیای دیگر دلت بخواد با
من بمانی بدان انجا هم طلبکار شما نمیشم انجا هم راضیم به رضای تو نازنینم همه جوانیم که از سر گذشت و پیر شدم فدای ناز
نگاهتون خانمم رو سیاهم چند سال پیش ان لیلا از خدا بی خبر ان عقد نامه را فرستاد
اداره و خاطر نازنین شما مکدر شد و دیگه هیچ وقت بهم مهلت ندادی بهت بگم نازنینم
ان عقدنامه مال سال 73 بوداو میخواست مرا ضایع کند و موفق شد و مرا تمام عمر
شرمنده درگاه تو کرد اما گلم قسم به همه سال های تنهاییم قسم به چشمات که همه
زندگیم بوده هست ان مال سال 73 بود وشناسنامه ام بهترین گواه ان است قربون خاطرت
برم که اون نارفیق ککدر کرد از حسادت موفق
شد رو سیاه کند مرا و از چشمای گلت بیندازد مرا گرچه بعد از ان بارها امد و عذر
خواهی کرد اما چه سود وقتی تو نازنینم از من دلگیر شدی و فکر کردی من هم مثل خیلی
های دیگه یک مرد هوس بازم که شما را گول زدم با حرف هایم دیگر چه سود وقتی افتادم از ان چشمان زیبا خدا
خودش حقش را بدهد که این خیانت را در حق من بیگناه کرد .بهترینم ببخش مرا ببخش بابت همه همه چیز ببخش بابت همه
بدی ها اما اگر روزی رسیدی به این وب نوشت
خانمم باور کن حرفم را من هیچ وقت ان نبودم که شما راجع به من فکر کردی مرا به
قهرت تنبیه کردی عزیزم بخدا اون نبودم به
همه اشکهایی که بپای این عشق ریختم قسم نبودم انچه تو اندیشیدی ندا دوستت دارم فقط
همین بدون هیچ توقع و
انتظاری فدای تو همه زندگی ناقابلم تا ابد
مال خودتم گرچه مرا نخواهی
ندا خیلی دلتگتم میدانم تا قیامت و دیدار تو نازم چقدر راهه اما به ناز چشمات تا قیامت
این عاشق و این خونه متعلق به خودت است
18 سال گذشته تا حالا هزار سال همزنده باشم این دل متعلق به شماست نه فقط این دل
که بگم با کسی ازدواج میکنم تا ابد دلم متعلق به توست نه نه نه نه نه نه نه
نه نه نه نازنینم تا زنده ام تنها تنها تنها میمانم به پای عشقت مثل یه امانمتدار تا حالا حفظ کردم عزیزم حرمت این تن ناقابلم رو حرمت این زندگی
ناقابلم را توی اون سالها که اوج جوانی
بود حفظ کردم گلم مطمن باش تا قیامت حفظ میکنم خیلی سخت بوده هستامانتدار کسی باشی
که نیستش اما گلم داور این شرط باشه بین من شما خدای ما شاید یه روز باورت شه ببخش
گلم اشک نمیزاره صحفه را ببینم میدانم گذرت نمی افته براین وبلاگاما اگر روزی گذرت افتاداگر صد سال دیگر هم بود نوشتم بدان
عاشقت هنوز زنده است عاشقه اگردیدی نوشته ها قطع شده تو را بخدا فکر نکن که که
رفتم سوی کس دیگر بدان زنده نیستم که ننوشتم برات گلم نازنینم ندای خوبم ببخشید
زیاد نوشتم غم دلم زیاده و جز این وبلاگ جایی ندارم واسه راز نیاز با تو مرا ببخش اما هیچ وقت در ان سالها نتوانستم
برایت حرف دلم را بزنم ببخش با این همه ادعا حتی نتوانستم یکبار بهت بگم که دوستت
دارم نخواستم هیچ وقت حتی به قدر تار مویی به دل نازنینت وارد بشم انگار همیشه خدا نگهبان
بود سوختم اما نتوانستم دهیچ وقت دم بزنم
دیگه ماههای آخرم که دیگه به قهر تو غریبانه دچار شدم ............./ببخش عزیزم
ببخش درسته لایق عشقت نبودم اما خواستم بهترین عاشق باشم براتببخش گلم که نتونستم بهترین عاشق هم باشم و دل نازنینت
از من رنجید باز نتوانستم کاری بکنمفقط سوختم سوختم سوختم سوختم همانگونهتو عزیزم
خواسته بودی همه چیز را در دلم نگه داشتم ندا دوستت دارم درد اینکه نمیتوانم این عشق را برایت بگویم
تمام تار پودم را سوزانده جوانیم را خاکستر کرده .
تنهاترین مرد دنیا فقط مرد خودت کوچیکت
داود
۱ نظر:
ای کاش روزی بیاد اونی که چشم به راهشی
ارسال یک نظر