دوشنبه، مهر ۲۱

یک شب دیگر در محراب عشق

به نام خداوند چشمان زیبای تو

سلام ندا خانم .خانم مهندس عزیزم.سلام به چشمان زیبایت که میدانم در این ساعت در خواب نازند

باز هم منم همون عاشق تنهای تو که باز سر در محراب عشقت گذاشته و با تو راز و نیاز میکنم.سالهاست

که کارم اینه  چون جای دیگری ندارم برای با تو بودنسهم من از عشق تو فقط همین اندازه بود و من راضی به آن بودم چون فقط اینگونه بود که می توانستم فقط برای تو باشم در حالی تو کنارم و برایم نیستی نازنینم روزهای با تو بودن برام اینقدر شیرین بود  که نمی خواستم به هیچ قیمتی از دست بدمت این بود که قبل از رفتنت حتی به خوت هم گفتم گفتم می دانم می ری اما من می مانم بر این عشق حالا 25 سال گذشته دیگه پیر پیر شدم  بعد از بازنشستگی دیگه امیدم برای دیدنت دیگه محال شد و دیگه فقط معوای من همین وبلاگ است که برات می نویسم گرچه می دانم نم خوانی نم بینی.ندای عزیزم دو سال است که هر دو بازنشسته شدیم از آن سازمان نظامی مخوف و دیگه شما رفتی حتی بدون خداحافظی سرت سلامت گله ای نیست هیچ وقت گلایه از تو نکردم و نمی کنم فقط میام اینجا و برات می نویسم شاید یک جور تخلیه احساسات و عواطف باشه اما برای من مثل عبادت مقدس است این وفاداری و و این راز و نیاز شاید تا چند سال پیش امید داشتم که شاید روزی وبلاگم را بیابی و ببینی این همه سال عاشقانه هایم را اما دیگه به این باور رسیدم که تو اصلا سرچ نمی کنی مرا که بخواهی به اینجا برسی شاید تا کنون نام مرا هم از یاد برده باشی .اما من مومن بر این عشق می مانم به امیدی که شاید در جهان و زندگی دیگر به حرمت این وفاداری خداوند چشمان زیبای تو مرا به تو که تمام آرزوی من هستی برساند دیگه کسی نیست که به آرزوهای محال من هم بخندد .گل من تو تا ابد برای من همان ندا هستی با همان شوق اشتیاق می ستایمت و با آن همه تعصب خطوط قرمز تو یعنی هر گونه نزدیک شدن به تو را ممنوع می دانم می سوزم و می سازم در خلوت خودم تا برسد روز رستاخیز و شایو وصل ما  . مرا ببخش که ما خطابت میکنم شاید حاصل 25 سال ارباب وفاداری عشق تو بودن اینگونه بی پروایم کرده .نازنینم آرزوم بود یک چیزی را بدانی گر شبی دلت از تمام دنیا گرفت اگر شبی فکر کردی که تنهایی بدان درب خانه یک مرد همیشه به شوق تو بازه و یک مرد همیشه برای دیدنت بی تابه حتی اگر او را برای ساعتی بخواهی حتی اگر به او فقط به قد سلامی نیاز داشته باشی  دیگه بعد از اون اون کسی نیست که به بهانه اون دیدار مزاحمت بشه یا آرامشت را برهم بزنه خانهی که هر موقع بری عکس زیبای تو بر دیوار آن است  و تو هیچ گاه هیچ گاه انجا غریبه نیستی  ای کاش این را میدانستی.

 

                                                              مرد تنهای تو فقط مردتو تنهاترین مرد دنیا

                                                                                         داود    19/6/402


هیچ نظری موجود نیست: