سه‌شنبه، آذر ۲۰

درد دل شبانه برای نازترین عشق عالم


     {{  به نام خدایی که در این نزدیکیست  }}


به نام خداوند خالق چشمان زیبای تو ، که سالهاست بیقرار یک نیمه نگاهتم بانو.سلام بر نازنین
 بانوی قلبم سلام بر لحظه ناب آشنایی ما، سلام بر این سالها که عاشقی کردم به عشق یک سره
حسرت اما زیبای تو. و باز سلام بر تو ندای زمینی من که آسمانی شد  این عشق به صداقت تو
خانمم صبح فردا عازم ماموریتم مرز افغانستان   ، خیلی برام سخت شده نازنین اما اجبار است
و دستور نازنینم  بدان هرجا که باشم پیوسته  به یاد تو هستم  ، و لحظه ای از تو جدا نخواهم بود تو
 حاکم بی همتای  دل منی  مگر میشود  بی تو زندگی کنم .نازنینم  آرزوم است تو پیدا کنی این
وبلاگ را گرچه مثل یافتن سوزن در انبار کاه است و امیدوارم خدا خودش کمکی کنه تا این
دل نوشته ها  به زیارت چشمان زیبایت نائل شوند .هیچ پلی میان ما نیست و این آخرین  امید
من است .نه اجازه دیداری دارم نه پیکی  نه  نامه ای  عشق ممنوعه من خدا کند که بیابی
این همه سال تحریر دل عاشق مرا و امیدوارم این  آرزو چون دیگر آرزوهایم  با من بگور نیاید.
بهترینم میدانم از یاد تو رفتم تو هیچ وقت سرچ نمیکنی عاشقانه های مرا  اما آرزو دارم که
روزی که دنبال چیز دیگری هستی اقبال من باشد راه به این  وبلاگ پیدا کنی گل حسرت من
این وبلاگ به نام توست غیر از این چند وبلاگ دیگر هم نوشتم برای تو نازنینم  همه ثبت
 لحظه های تنهایی من است .لحظه هایی که تو ندانستی من عاشقت بودم  بیقرارت بودم عزیزم
بغضی سنگین  گلویم را گرفته نمیدانم چه باید بکنم کجا باید برم و ......نمیدانم  که چگونه قراره
 دیگه تو را نبینم حتی فکرش دیوانه ام میکند .خدا خودش به دادم برسد.همیشه ازش خواستم
صبرم نده که دوری تو عادتم بشه اما خودش هر طوری که خودش میداند کمکم کند  کمکی غیر از
 سپردن دلم به غیر از تو .خانمم دوستت دارم خدا بهتر میداند همه سعی خود را کردم که همان
باشم که شما آخرین بار فرمودی گفتی اگر عاشقی برای خودت توی دل خودت نگه دار  گل
من  ،خانمم  کاش بدانی  که همه زندگی داودی  کاش بدانی تو مالک همیشه قلب اونی  تو فاتح
سرفراز تمام تن او هستی گل همیشه بهارم میدانم رسیدن به تو در این دنیا دیگه فقط یک خیاله
تو صاحب یک زندگی خوب و خوشبخت هستی میدانم که این عشق یک عشق
ناکام است اما چه کنم  عشق تو شده زندگی من  جزی از تار پود من  نازنینم خیالت
راحت هیچ وقت سر راه تو سبز نخواهم شدو قصد مزاحمتی برایت هیچ وقت
 نخواهم داشت  تو سلطانی و  عاشق رعیت  کجا رعیت قصد سلطانی کند
عزیزم کسی که دشمنی  با تو کند تشنه خونش میشوم ناخوداگاه فقط مرگ برایش میخواهم
و کسی که تو را محترم بشمارد تمام دنیا روی چشم من جا داره .خانمم بخواب عزیزم
عاشقت تا صبح بیداره خیلی سال چشمام با خواب بیگانه شده تو بخواب مهربونم
حسرت یکبار در آغوش کشیدن تو نازم آرزوی همه عمر منه آرزویی که همیشه
کال میماند شبت بخیر گل ناز  تا ابد جاودانه ای در قلبم
                                                                    عاشق بیقرارت داود
                                                                                2:30بامداد    

هیچ نظری موجود نیست: