دوشنبه، آبان ۱۴

یک صبح دلگیر توی اداره دلتنگ تو دلم آشوب از اینده

سلام نازنینم .سلام ندای زیبایم .سلام همه دلخوشی دل عاشقم .سلام زیباترین ندای آسمانی من.امیدوارم همیشه دلت شاد لبانت اکنده از گل لبخند باشد و همواره زندگی پر ارامشی داشته باشی .بهترینم دیشب امدی بخوابم دو دفعه است که قدم رنجه میکنی و منت به عاشق میگذاری و به خوابم میاییراما غریبه نمیکنی با من چندین سال اگر بخوابم هم میامدی غریبه میامدی غریبه میرفتی جونم فدات عزیزم که این دومین بار میایی با من غریبگی نمی کنی خیلی حالم خوب میشه وقتی لااقل بخوابم میایی .عزیزم من هم اقدام کردم برای بازنشستگی به جان عزیزت که بعد از تو دلم در این اداره دیگر تاب نخواهد اورد چرا که همه دلخوشیم برای سرکار حاضر شدن وجود نازنین تو بود و بس و بعد از تو دیگر میدانم به این اداره نخواهم امد نازنینم ندای عزیزم دلم از فکر غربت روزهای اینده پر از آشوب است روزهایی که قراره از تو دور باشم قراره که دیگر تو را نبینم روزگار غربتم بس دیدنی میشه .با وجود انکه چندین ماهه ندیدمت اما دلخوشم که نزدیک تو هستم بخدا دور از تو زیاد مهمان دنیا نخواهم بود با وجود اینکه تازه یک منزل خریدم و از مستاجری راحت شدم و یک زندگی دست و پا شکسته و ناقابل گرد اوردم اما بدون تو هیچ دلم با این دنیا نیست نمیخواهم که باشد عزیزم نازنینم تا ابد حکمران این دلم خواهی ماند و جای خالی تو را به هیچ احدی نخواهم داد .تا ابد برام عزیزی
داود تنهای تو تنها ترین عاشق دنیا ۹۷/۸/۱۴ توی اداره

هیچ نظری موجود نیست: