چهارشنبه، آبان ۹

رفتن تو نازنینم درد سنگینی شده بر جان عاشق

سلام گل زیبای من سلام ای همه امال و ارزوهای من. سلام زیباترین ندای هستی من .سلام ندا سلام ای همه ۰دلخوشی یک عاشق .گلم  بلاخره رسید روز ی که تو داری بازنشسته میشی اخرین روزنه های دلخوشی من  داره بسته میشود چه زود از راه رسید یادت نازنین روزهای اول اشناییمان گفتم از حالا برای روز بازنشستگی مان ناراحتم خندیدی و اما چه زود از راه رسید این روز انگار همه اش یک خواب تلخ بود .نمیدانم دقیقا اما میدانم که ۱۴سال است که دیگر با من حرف نمیزنی و روی از من نهان میکنی.۱۴ سال که گل باغ دیگری گشتی زمن عاشق بیزار شدی من فقط به دلخوشی اینکه نزدیک تو و در یک اداره هستیم تا بحال زندگی کرده ام که ان هم با بازنشسته شدن شما به پایان میرسد.نازنینم هنوز هم از اعماق جانم دوستت دارم با اینکه میدانم حتی برای خداحافظی لحظه ای برایم نخواهی گذاشت و بی خداحافظی از من خواهی رفت با این اوصاف دوستت دارم با وجود انکه میدانم به جرم عشق فقط به جرم عشق بیزاری زمن و ذره ای محبت من را در دل نداری با همه این اوصاف دوستت دارم هزار برابر بیشتر از بیست سال پیش هزار مرتبه بیشتر از همیشه و بدان تا زنده ام جای خالیت را در زندگیم به کسی نخواهم داد تا مرگ و دنیای دیگر تا که شاید به حرمت این عاشقی قسمت دل ما شوی ای یگانه عزیز دلم بخدا میسپارمت و بدان بعد از تو من هم از ان اداره خواهم رفت و بی تو هیچ کاری در ان اداره نخواهم داشت .ندا عزیز دل پیرم تا ابد برایم عزیز خواهی بود
پیر عشقت داود
نه آبان 1397

هیچ نظری موجود نیست: