به نام خداوند یکتا
سلام خدمت تو بانوی نازم.سلام خاتون قلبم
شرمنده ام که اینجابرایت کمتر مینویسم.وب فیلتر شده اما در پرشین بلاگ همچنان برایت دیوانه وار می نویسم .امیدوارم همیشه خوش خرّم باشی و در جمع عزیز خانواده کوچک نازنینت بهترینهای دنیا را تجربه کنی .خانمی شاید برای تو خیلی سریع گذشته باشه این دو ساله اندی که .....امّا واسه سایه مثل صد سال بوده هر ثانیه اش امّا تو هیچ وقت قصّهء ما را نخور تو شاد باشی سلامت باشی سایه هم یه گوشه دنیا با عشقت زنده است .می دونم سراغ وبلاگم نمی آیی میدونم آدرس نداری امّا بازم می نویسم واسه تو نوشتن همه کار من توی این دنیای سیاه از بار آخری که شعرم را خواندی ((مجنون)) یادت میاد خیلی دیگه برات شعر گفتم واسه قشنگی چشمات واسه ناز اون نگاه بی بدیع وبیتای تو ،از غم نبودنهات از قصّهء تنهاییهام امّا هنوز جز واسه تو واسه هیچ کس دیگری قلم ندوانیدم.هنوز حرمت تنم واسه دستای قشنگت حفظه هنوز مال خودتم فقط مال تو میدونم دوستم نداری ، میدونم مرا نمی خواهی فقط برای خوبی وفادارتم تا ابد مثل همون قدیما .هنوز دستای سردم به عشق با تو بودن تنها هستن مطمئن باش تنها هم با خاک هم آغوش میشن امّا واسه گرمی هیچ دستی جز دستای تو بیتاب نمیشن.گل قشنگم اگر روزی گذرت به این بلاگ افتاد منت بزار بخون حرفهای تنهاییم را فقط بخون مثل قدیمها قول میدم چیز دیگری نخوام .فقط بدون تا ابد برام عزیزی تا ابد هر وقت دلت از همه دنیا گرفت بدون یه جا گوشه این شهر غریب ،یه آدم که تا ابد دیوونه و شیدای توست ،مال تو هست ،گاهی یادم کن نذار فراموشت بشم ،نذار تو دستای زمون از بیکسی بشکنم و ویرونتر بشم.
فدای مهربونیهات عزیزم همه دنیای سایه
سایه مشرقی هشتم/خرداد/هزار سیصد نود
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر