شرمنده ام نگارم كه تو نيستي در نبود تو و من هنوز زنده ام و نفس ميكشم
كه نبوده رسم عشق عاشقي ميدانم
سلام بزرگ بانوي قلبم اميدوارم هر كجا كه هستي خرّم شاد باشي من هم گرچه شما نپرسيدي اما نزديك شما توي همين اداره ساعتهاي اين عمر بي تو را ميشمارم. تا برسد ساعت مرگم از راه كه همان ساعت وصل است برايم جانا از راه دور ميبوسم صورت چو ماهت را
مرا ببخش اگر كمتر مينويسم دليلش بي وفايي نيست گرفتاري آمده و گريبانم گرفته
تو گويي دنيا با تمام توان ميخواد عشق تو را از من بگيره امّا تو بدان بي تو هرگز اي منجي
آخرم تو بدان لبخند زيباي پروردگارم
سايه م. بيست چهار /سه /نود
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر