(( بسم الله الرحّمن الرحیم ))
به نام خدایی که تنها شاهد این همه تنهایی من است و خود عالم به همه امور دنیاست و میداند در ازدحام این همه
بی کسی حتّی لحظه ای هم از این عشق نادم نگشتم هر دم تو برایم عزیزتری .
ســـلام خدمت بانوی که در غم هجرانش میسوزم هر نفس و او نازنینم نمی داند.فاصله ام از او کمترین و دو سال است
که در عطش دیدارش از همه دنیا بیتابترم.سلام بانوی همه آمالم ،ســلام لبخند زیبای پروردگارم. من برات شعر میگم
امّا تنها کسی که از سر التفات نظر نمیکند بر من دیوانه و دیوان غریب شعر هایم .وقتی کلمات به شوق وصف زیباترین
چشـــــمان عالم قصار میشوند میبینند که از زیارت آن چشـم ملوکانه ات محرومــند همه بر همان چک نویسـها که زاده
شده اند میمانند و بی صدا خود را تسلیم کذشت زمان میکنند .خانمی وقتی دیگران برام از تو خبر می ارند و هر کس
نیتی (یکی برای شکستن ،یکی برای خوش خدمتی..)گویی غم دنیا را بر دوش خود میبینم و از خود میپرسم آیا کسی
میتواند تو را چون من دوست داشته باشند وقتی که حتی در خواب هم نقش همایون صورت زیبایت را در آغوش میکشم
حتی یک دم هم نیندیشیدم در خلوت و غیره که جای تو را در دل (زبانم هزاران بار لال )به کس دیگر دهم به غم غریبی
عشقم میگریم.باز با خدای خود در دل نجوا میکنم که خدایا مبادا دمی به نبودش صبوریم دهی که مبادا خو بگیرم به
نبودش ..........گلم باز به خدا میسپارمت تا صبح دیگر و دنیایی سیاه دیگرم
دوستت دارم کمترین واژه بیان احساس من است
سایه.م "1"بامداد شب بی تو
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر