سلام گل قشنگ سلام همه باور بودنم ،سلام ای کسی که به نام زیبایت دلم ارام گرفت به رویت زیبای رویت جانم شور دوباره یافت ،گلم امروز یه صبح بسیار بد را شروع کردم راستش سر کار نیامدم نپرس برای چه ،اما دلم از درد پراست حالم اشوب این موقع فقط صدای نازنینت میتونست ارومم کنه و بس یه عالمه درد روی سینم سنگینی میکنه چند شب خواب درستی نکردم فقط این لحظه ارزوم بود بودی و مثل قدیما با صدای دل نشینت ارومم میکردی ،بهم میگفتی سختیها زود گذرند و یه روز پر از امید زندگی از راه میرسه،ستاره قشنگم اما نیستی دردهای دلم بی چاره ماندهو خودم از دردها بیچارتر کم اوردم گل من نمیدانم کجایی و درچه حالی اما امیدوارم هرجا هستی دلت شاد و لبت گلستان خنده باشه خزان و فصل جدایی از زندگیت دور باشه که بد تیشه پاییزه به طمع ریشه ام نشانه رفته ،دلم هوای صدای قشنگت رو کردو هیچ چیز و هیچ کس قادربه بازگردانی ارامش به کوی دلم نیست جز صدای نازنینت همان صدایی که همیشه اروم دلم بوده معنای زندگی تهی از شور رم گشته گل من شرمنده ام حالم دست خودم نیست جملات از ذهن پر یدن کلمات از قلمم فراریند.عزیزمی واسه همیشه،تنهاترین سایه دنیا
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر