جمعه، شهریور ۱۷

lموضوع تلختر از زهر حلاهل

به نام خداوندی که عشق را بر
 دل سیاه از  گناهم   بخشید.
سلام و درود بر تو ای قبلهء عالم ماه
منیر قمر بی همتای بنی هاشم
تلختر از زهر حلاهل
سلام گل نا مهربونم سلام همهء بود نبود سایه .
سلام ای .ای یگانه کسی که صاحب دل خسته ام هستی امّا
حتّی نگاهی از سر عاشق نوازی به عاشقی که دوازده بهار عمرش
را بپای عشق نازنین تو با افتخار خزان کرده ندارید.
سلام از من سایه به تو زیباترین محبوب عالم.به تو لبخند زیبای
پروردگارم که روزی که خداوندم به زندگی حقیرم لبخند زد تو
چون رسولی از نور به زندگیم نازل شدی .گرچه عمر خوشبختی
من کوتاه بود امّا چون معجزه ای همیشه ماندگار خواهی بود.
گلم نمی دونی چه تلخه وقتی ببینی به چشم کسی که همهء دنیای تو است
از همهء دنیا خارتری ،نمیدونی چه دردیه وقتی شما با دیگران
صحبت میکنی میخندی امّا با من عاشق روی نازنینت را
چون مهی میگیری و از من میگذری.منی که عاشقی کردم به عشقت
منکه وفادار موندم به نگاهت،منکه خونهء دل رو به حرمت  ورودت
این همه سال نگه داشتم و نگذاشتم مهر کسی به اون برسه.نخواستم
کسی  به اون وارد بشه و همیشه خواستم مال تو باشه.من باید اینگونه
از حتّی از نگاه تو محروم باشم!!!!!!!!!!!!!حتّی از صدای تو محروم باشم
گل من چه کسی می تونه تو را قد من دوست داشته باشه.ببخشید ستارهء
من اگر بوی گلایه گرفت دل نوشته هام کور بشم اگر روزی از تو
گلایه کنم .که تو سر پا خوبی هستی .تو لبخند زیبای پروردگار منی
سایه.م

هیچ نظری موجود نیست: