به نام یزدان پاک
سلام به کسی ه تمام آمال این دل عاشق .کسی که حالا که برایت می نویسم نقش نازنین صورت ماهت روبروم نشسته زل زده به فداییش ببینه چه کار میکنم ؛بانوی زیبای من نمی دونم کجایی و با که هستی امّا از ته دل با یک دنیا عشق بهترینهای دنیا را برایت آرزومندم.کسی نمی پرسه امّا ما هم هستیم یک نفس با عشق پاک شما می سوزم از داغ فراقت بیتاب از دلتنگی ونا امید ازحتّی از امید یکبار دیگر زیارت اون قامت شریف ,زیارت اون چشمهای رنگ دریای شما .هر لحظه در ذهن خسته خود به تصویر میکشم خاطرات روزهای نازنینی را که به قول شاعر ((یاد باد آنکه سر کوی تو ام منزل بود)) عزیزم دوباره تبریک م گم سالروز فرخنده میلادت را یادت میاد چقدر برای رسیدن این روز مبارک تمام سال را میشماردم ثانیه به ثانیه تا شاید می توانستم نفر اوّل در تبریک گویی باشم ,نازنینم خیلی حقیره امّا اگر بپذیری این وبلاگ پیشکش چشمهای ناز شماست .....!!!چقدر خوشخیالم فکر می کنم که شاید روزی اتفاقی ببینی این وبلاگ رابینی با چه ذوقی تمام این وبلاگ را با گوشی موبایل ساخته وپرداخته ام کامپیوتر خیلی وقته خراب .عزیزم با اجازتون میرم تا نقش چشماتون را بغل بگیرم و بخوابم خیلی دوستت دارم بی وفا تا ابد نه در آغوش کسی میرم نه کسی را در آغوشم جایی که هر شب جای عکس چشمات خواهم گرفت ُفقط مال خودتم گرچه تو نمی خواهی مرا. یکشنبه بیست هفت/آذر/هشتاد نه ساعت دو بامداد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر