(( هوای گریه
))
سنگ صبورم امشب
هوای گریه دارم
در این
شب غمزده یکّه
و بیقرارم
نیستی و جای
خالیت شده بلای
جونم
چیزی نمونده
باقی جز آه بی
امونم
تو رفتی و یکبار
هم یادی ز من نکردی
یادی از
این عاشق بی
همنوا نکردی
ندیدی و گذشتی از این
همه اشتیاق
مسافرم سفر
خوش ،گرچه وفا
نکردی
تو رفتی و ندیدی
من از دنیا
گذشتم
به کنج
عذّلت غم غریبانه
نشستم
نشستم تا بدونی
دیوونهء نگاهتم
بعد از
تو درب دل
را به روی
دنیا بستم
نشستم با خیالت
تک و تنها بمونم
یک عمر
آوازه خونه ناز چشمات
بمونم
مرا ببخش نازنین اگر که
بی اجازه
عاشق شیدای
اون نگاه نازت
شدم
اگر که بی اذن
اون نگاه پاک
و معصوم
دیوانه گرد
شهر غریب چشمات
شدم
مرا ببخش اگر
که دیوانگی کارم
شد
دوست داشتن
تو تنها دلیل
بودنم شد
مرا ببخش که عشقم باعث
آزارت شد
یا شاید این
بهانه برای رفتنت شد
مرا ببخش و
بگذر پایان قصّه اینه
پایان هر روز
خوش شبی سرد
و غمگینه
ببخش و بگذر از من رسم زمونه
اینه
تقصیر از کسی نیست
،کار دنیا همینه
تقدیم به لبخند زیبای
پروردگارم