Translate

سه‌شنبه، فروردین ۲۱

همه سهم من از عشق

سلام نازنینم .سلام بهترینم .قطعه شعری تقدیم کردم به ساحت مقدس نگاهت .میدونی خانم مهندس عزیزم همه سهم من از عشق به غیر از دلتنگی و حسرت فقط یک قطعه عکسه که برام از کعبه مقدس تره. این تحفه ناقابل پیشکش اون نگاه مرمرین شماست میدونم هیچ به عرض اون چشمای نازت نمیرسه اما شعر تنها دلخوشی من توی دنیاست و این افتخار منه که شاعر چشمای شما باشم ساعت ۶ صبح است دلتنگ بیدار شدم سر در محراب عشق تو گذاشتم برای راز نیاز .


شعر کهنه عشق 

سلام ای یار دیرینم
سلام ای عشق شیرینم
سلام ای ماه گردونم 
سلام ای اه مجنونم
سلام از عاشقی خسته
که دل بر عشق تو بسته
به تو رویایی شیرینی
که از یادم نمیرفته
سلام از زورقی خسته
که دل بر بحر خود بسته
سلام بر فاتح قلبم 
که دل از فتح خود رسته
ز حالت بی خبر هستم 
نیندیشی فراموشم
که تو محبوب جاویدی
و من مجنون دل بسته
اگر چه دورم از یارو 
و ز دوری هر دمم خسته
اگر چه چشم مشتاقم 
به روی ماه تو بسته 
ولی شیرین بود این درد
که پا بر عشق تو بسته
جهان زیبا بود اما 
دو دیده بر جهان بسته
که زیبایی همه دیدم 
در ان چشم فریبنده
چو خورشیدی و من دیدم
رخ ناز تو تابنده
دگر رنگین نخواهد بود
همه دنیایی گردننده
تقدیم به لبخند زیبای پروردگارم


هیچ نظری موجود نیست: