Translate

شنبه، دی ۲۰

توی اداره نشستم دل تنگ تو برایت مینویسم

 سلام گل نازم .سلام ای صاحب احساس عاشقانه دلم توی اداره نشستم دل تنگ تو دل تنگ بودنت دل تنگ صدای نازنینت یاد اون روز های مبارک روزهای آشناییمون روزهای تولد کودک عشقم روزهایی که تو با من قهر نبودی و کمی برات عزیز بودم .تو گویی بهترین روزهای عمرم بود طعم محبت تو طعم دوست داشتن بی آلایش تو گویی با همه دنیا فرق داشت خدایی که با همه دنیا فرق داشت لبخند زیبایت که بدون چشمداشت و طمع بود محبت یک رنگت طعمی داشت که تا به امروز ندیده بودم و همه خوبی ها را در وجود نازنینت جمع دیدم چه روزهایی بود که به دلخوشی شنیدن صدای نازت از کرج روی سر میام دم تا شهر تو و چقدر آنروزها سازمان زیبا بود شماره داخلی ۲۳۵ شماره ای که وقتی روی گوشی میافتاد گویی همه دنیا را به من می دادند و اینگونه همه چیز زیبا بود همانگونه که بی تو امروز سازمان زشت تر از همه دنیاست ندای عزیزم بزرگ بانوی قلبم تو جادوانه شدی در دلم و هیچ کس حتی برای ساعتی نتوانست جای تو را در دلم بگیرد ندای عزیزم عاشقانه تر از همیشه دوستت دارم وفادار تر از همیشه بر پیمانم استوار تا روزی که دل عاشقم در خاک آرام گیرد تا امروز مشتاق یکبار شنیدن صدایت یک پیام از جانب تو نازنینم امیدوارم که قسمت شود قبل از مرگ بار دیگر دیدن قامت نازنینت و شنیدن صدای گرما  به امید آن روز

هیچ نظری موجود نیست: